۱۳۸۸ تیر ۹, سه‌شنبه

مردم هميشه مردم - عارف

اي حنجر بريده با خنجر مدارا
سرود تازه سر كن از خشم مردم ما
از اقتدرا شب ساز بر خاك ما چه وحشت
ما از تبار خشميم با يك قبيله نفرت
بگذار تا بريزند خون من و تو بر خاك
كه رو به مرگ دارند اين كودكان ضحاك
فرياد كن به عشقي اين شعر سرخ ايمان
مردم هميشه مردم ايران هميشه ايران
مردم هميشه مردم ايران هميشه ايران

مردم گدازان به اين اندك
با خيل نيزه داران
سربانهاي بي سر
مردم پرستان را به تيغ اگر چه بستند

اگر چه سينه ها را در دخمه شكستند
دست و پاي سربي با جوخه هاي اعدام
اگر چه هديه كردند با خون شب شهيدان

مردم هميشه مردم ايران هميشه ايران
مردم هميشه مردم ايران هميشه ايران

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر